سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتى تا سوارش شوند و نه پستانى تا شیرش دوشند چنان زى که در تو طمع نبندند . [نهج البلاغه]
با یک شاخه گل به انتظارت نشسته ام آقا
 
برای حالو

امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد

وز یار چنان پر شدکه اغیار نمیگنجد

 

 فرصت باز گشت

حالو تورا دوست دارم

بایددل نگه داشت

 

واما برای تو عزیز زهرا

بگذار باشم مثل حالو

جرعه ای آب  بنوشان

حیاتی دوباره پیداکنم

وامامیدانم

همه ...

آرام وبی صداخواهم گریست

تا شاید... 

 

 

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 93/1/19:: 12:16 عصر     |     () نظر
 
یا فارس الحجاز یا اباصالح المهدی ادرکنی

  یا فارس الحجاز یا ابا صالح المهدی ادرکنی

   تنها اسمی است

   که دستان خسته و دل ناتوانم را به تو می رساند

   به یقین می دانم که تو را نیز بر من محبتی است

   آقا ببین ! دلم مرا پیش تو رسوا کرده

   دلم تو را می خواهد

   زبانم تو را می خواند

   عزیز زهرا

   مرا با تو

   لحظه ای تنهایی هست؟

   تا سر بر دامن فاطمیت بگذارم

   تا دست بر دل ناآرام و بیقرارم بگذاری

   آقا تو را حرفی بر من نباشد

   مرا را بر تو واژه ای است

   بنام

   دوستت دارم

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 90/10/21:: 5:8 عصر     |     () نظر
 
کسی از یار من خبر دارد؟

    گفت دلم تنگ است

    خاطرم آزرده 

    قصد سفر دارم

   بی اختیار،بی آنکه سخنی بگویم

   اشک از چشمانم جاری شد

   چشم درچشمان فاطمیش دوختم

   چقدر دوستت دارم عزیز زهرا

   اشک های گرم ومزاحم

   لحظه ای امانم نداد         

   دل بیقرارم خبر از ...

   رفت ومرا بادل ناآرام تنها گذاشت

   دو روز گذشت

   یک هفته ،یک سال

   سالهاست وقرنهاست زخم دلش التیام نیافته

   عزیز زهرا بگذار لحظه ای در کنارت آرام گیرم

   بگذار با اشک چشمانم زخمت را التیام دهم

   بگذاردر کنارت بمیرم                               


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 90/10/19:: 1:42 عصر     |     () نظر
 
برای عزیز زهرا( سید مهدی )برای همیشه های زندگیم

چقدر دلم شور می زند آقا قرار است ...

آری بگو باز باران شده ام

بایک شاخه گل

چه سخت است

منتظر قاصدک بودن در جاده ای که هیچ بادی نمی وزد

آقا من دلم سخت میگیرد

از نبودنت از تنها ماندنم

چقدر دوستت دارم عزیز زهرا

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 90/9/26:: 5:5 عصر     |     () نظر
 
اگر نیاید

دستش از گل ،چشمش از خورشید سنگین خواهد آمد

بسته بار گیسوان از نافه ی چین خواهد آمد

 

باز رسم سامری راساحری آموز نازش

تا دوباره از که بستاند دل ودین خواهد آمد

 

باهمان آنی،که پنداری خود از روز نخستین

شعر گفتن را به حافظ داده تلقین خواهد آمد

 

بی گمان از آینه،جشن غرور آمیز حسنش

راه دوری تامن این تصویرغمگین خواهد آمد

 

عشق گاهی زندگی ساز است وگاهی زندگی سوز

تا پریزاد من از بهر کدامین خواهدآمد

 

ای دل من، سر مزن برسینه این سان نا شکیبا

لحظه ای دیوانه جان،آرام بنشین،خواهد آمد

 

خواهد آمد ، خواهدآمد ، خواهدآمد

باز سقف آسمان امروز پایین خواهدآمد

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 90/8/2:: 3:33 عصر     |     () نظر